کد مطلب:301357 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:138

علت نامگذاری به ام ابیها


شاید علت آنكه این كنیه را به آن حضرت داده اند آن بوده كه حضرت رسول رفتاری با آن حضرت داشتند كه فرزند نسبت به مادرش داد و همچنین او نیز با حضرت رسول رفتار مادرانه داشت چنانكه تاریخ موید این مطلب و روایات مثبت آنست، در روایات فراوانی وارد شده كه حضرت رسول دست او را می بوسید و هرگاه كه از سفر برمی گشت فقط از او دیدار می كرد و در تمام مسافرتها آخرین كسی كه با او خداحافظی می نمود حضرت زهراء بود، گویا با این دیدار از آن چشمه صاف و گوارا برای طول مسافرت خود بهره ای عاطفی و توشه ای احساسی ذخیره می نمود همانگونه كه فرزند مودب از مادر خود چنین بهره ای را می گیرد، از سوی دیگر می بینیم كه آن حضرت بسا مادری دلسوز رسول خدا را در آغوش می گرفت از او نگهداری می كرد جراحات و زخمهایش را مرهم می گذاشت و دردها و رنجهایش را كاهش می داد و خلاصه آنكه هرگونه عاطفه و دلسوزی و انس و محبتی كه فرزند از مادرش احساس می كند آن حضرت آنها را در فاطمه می یافت و گویا او مادرش بود.

آقای انصاری رحمه الله می گوید: رمز این نام گذاری و این كنیه فقط اظهار محبت است زیرا هرگاه انسان فرزندش و یا فرد دیگری را دوست می دارد و می خواهد این دوستی را به آخرین حداظهار كند در خطاب به مونث می گوید «ای مادر»، و در خطاب به مذكر می گوید «ای پدر»، كه آنان را در


محبت و احترام بر عرف و عادت همچون مادر و پدر خود می داند، [1] و یا بدان جهت بوده كه چون خداوند متعال زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را با كنیه «ام المومنین» گرامی داشته و با این اسم از آنان یاد كرده ممكن بود كه به ذهن آنان خطور كند كه آنان مهم ترین زنان روی زمین می باشند و حتی از پاره تن حضرت رسول فاطمه زهراء علیهاالسلام برتر می باشند از این جهت حضرت رسول او را به «ام ابیها» خطاب كرده و این كنیه را بر آن حضرت اطلاق فرمود تا از این وسوسه ها و خطورات ذهنی جلوگیری كند، یعنی ای زنان پیامبر اگر شما مادر مومنین هستید فاطمه مادر پیامبر، مادر مصطفی مادر رسول خدا و مادر پدرش می باشد.

و ممكن است كه مقصود از این «كنیه گذاری» معنائی دقیق تر و لطیف تر از معنای اول و دوم باشد هر چند معنای اول ظاهرتر و روشن تر می باشد و آن عبارت از اینكه: «مادر هر چیزی اصل و اساس او است، چنانكه اهل لغت به این معنی تصریح كرده اند، مانند: ام القوم، ام الكتاب، ام النجوم، ام الطرق، امالقری كه شهر مكه است، ام الراس، ام الدماغ، بنابراین ممكن است گفته شود كه مقصود آن حضرت از این كنیه آن بوده كه دخترم فاطمه اصل درخت رسالت و ریشه اساسی نبوت است، چنانكه حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: شجره طیبه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، ساقه اش علی علیه السلام و ریشه درخت فاطمه علیهاالسلام و میوه اش فرزنداان او و شاخ و برگش شیعیان آن حضرتند. [2] .

و هم چنانكه اگر ریشه درخت نباشد خشك می شود و طراوت و سرسبزیش را از دست می دهد، همچنین اگر فاطمه نبود درخت اسلام سرسبز نمی شد زیرا رشد و نمو درخت وابسته به تغذیه آن از طریق


ریشه اش می باشد و درخت شریعت مقدسه اسلام با مجاهدات و دفاع او از امام و شوهر بزرگوار مظلومش و مجاهدتها و فداركاری های فرزندانش، به ویژه دو شیر بچه گرامیش رشد و نمو یافت، حضرت امام حسن علیه السلام با صلحش درخت اسلام را نگه داشته و از فروپاشیدن آن جلوگیری كرد و امام حسین علیه السلام با خودداری از بیعت با یزید و ریخته شدن خون پاكش آن را آبیاری كرده و رشد داد و اگر صلح امام حسن و قیام امام حسین نبود درخت اسلام خشك می شد و هیچ شاخ و برگی از آن باقی نمی ماند و پوشیده نیست كه اصل و ریشه حسنین علیهماالسلام مادرشان حضرت زهراء علیهاالسلام می باشد و اگر او نبود پدر و شوهر و فرزندانش وجود نداشتند چنانكه در آغاز كتاب، این بحث را آوردیم.

اینك برای تكمیل این بحث هم برخی از اخبار و روایات وارده در این مبحث را نقل مینمائیم:

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: من درختم، فاطمه ریشه، و علی عامل باروری، و حسن و حسین میوه آن می باشند. [3] .

مفضل بن محمد جعفی گوید: از حضرت صادق درباره این آیه شریفه سوال كردم: «حبه انبتت سبع سنابل [4] » فرمود: «حبه» فاطمه علیهاالسلام، و هفت سنبله، هفت فرزند اویند كه هفتمین آنان قائم آنها است. [5] .

بعضی از پژوهشگران گفته اند: سر تعبیر از آن حضرت به كلمه «حبه» ممكن است دو چیز باشد:

اول: كنایه از آنست كه اولا و بالذات مقصود از آفرینش او است و یا


اینكه آن حضرت مجرای عبور این امانتهای الهی و مظاهر راستین توحید حقیقی است، و وجه تشبیه آنست كه هر كشاورزی كه دانه و بذر نداشته باشد از پیدا كردن و دسترسی به زراعت مایوس و ناامید است، او همیشه به بذر توجه دارد كه اگر نداشته باشد نتیجه ای نخواهد برد، هم چنین وجود حضرت زهراء علیهاالسلام اصل و منبع این انوار الهیه است، خداوند محبت و شفاعتش را نصیب ما بگرداند.

دوم: زراعت در اصل و حقیقتش همان بذر است با اضافاتی كه در آن عمل كرده و آن را به صورت دیگری درآورده است و تفاوت بین «حبه» و زراعت به اجمال و تفصیل است و الا زراعت همان بذر و بذر همان محصول است، و بنابراین انوار مقدسه پراكنده و جدا شده از آن، همگی از همین حبه الهیه می باشند. [6] .



[1] اللمعه البيضاء / 50.

[2] مجمع البحرين، ماده شجر.

[3] ميزان الاعتدال، 1/ 234، بنابر آن چه كه در كتاب احقاق الحق، 9/ 152 آمده است.

[4] بقره / 261.

[5] تفسير نور الثقلين / 1/ 282.

[6] القطره/ 158 سيد احمد مستنبط.